عشق از بین نمیره یا میمونه یا میشه نفرت

با ترجمه هام سرم شلوغ بود

برگشتم.

هستم تا همیشه

نور تو بودی...

کی منو از تو جدا کرد؟؟

بعدأ اگه نیاز بود میگم....

الان بگو تا منتظر نمونم.من حوصله اینجور معما ها رو ندارم

خیلی هم زود کلافه میشم.

مخصوصن اگه پای یه ماجرای استرسی درمیون باشه.

دیروز خیلی کلافه شدم وقتی انقد فکر کردم تا بتونم یه راه حل پیدا کنم.

البته خب بعدش خوب شدم

خوبم کردن

چه خوبی؟؟!!

دارم رو یه سری عقایدم خط میکشم

منی که همیشه میگم رو عقایدم خط نمیکشم

واسه ی چی؟؟

واسه ی کی؟؟

ارزش داره؟؟

این انقلابی که به پا خاهد شد دموکراسیه منو نابود میکنه

کودتایی که راه افتاده جهان پر از صلحمو به آتیش میکشه

جنگ جهانیه سوم وجودیت من

منه سارا نابود میشه

که چی؟؟ واسه چی و کی؟؟

چی دارم میکنم با این عقاید خاص

عقایدی که باعث شد آزاده بهم بگه آدم فضایی

من از بچگی آدم فضایی بودم...

من یه دختر شهریوری ام

پیش من مغرور نباش

دس رو نقطه ضعفام نذار

اگه بخام کسی رو دوس داشته باشم با تمام قلبم دوستش خاهم داشت

و اگه بخام متنفر بشم اون آدم واسه من میشه یه جسد متحرک

با من و کنار من راه بیا

همراه من شو آسیب نبینی

با اخلاقیاتم کنار بیا تا باهات کنار بیام

کار سختی نیست چون من پیچیده نیستم.

سعی نکن لجمو دربیاری

چون در این صورت نابود میکنم هرچیزی رو که مانعم باشه

حتا اگه پل های پشت سرم خراب شن و خودمم نابود شم

خدانکنه از چشمم بی افتی چون اون وقت از دلمم می افتی

نذار کاسه صبرم لبریز شه.

گاهی وقتا با اینکه میدونم یه سری حرفایی که بهم گفته میشه فقط واسه جلب رضایتمه و بس

با اینکه میدونم دروغه و احمقانه و بیخود

اما همین که تلاش طرفمو برای راضی نگه داشتنم میبینم

زود خر میشم و قبول میکنم هرچیزی که ازم بخان رو

پس یه راه فقط داری برای داشتن من

اونم اینه که دروغ بگی و منو راضی نگه داری و این در صورتیه که من میدونم تو داری دروغ میگی

 امروز رفتم پیش مائده و دخترش حسنا رو دیدم.

چشاش توسیه و خیلی غرغروئه

یه خورده تو بغلم خابوندمش

یه خورده عکس باهاش گرفتم...

بازم حس مادرونه بهم دست داد!!

من بجز آبی نگاهت آسمانی نمیشناسم

تا تو سرگرم روزگاری

از نفس بی تو میهراسم