من

توی زندگیم خیلی وقتا مرموز بودم و از این خصلت لذت بردم


من

سرگرمم توی دنیای خودم


من

اجازه نمیدم کسی رو مخم بره


من

تمام تلاشم اینه که احترام بذارم به کسایی که لازمه از من احترام رو ببینن


جناب

اگه جواب پیام هاتون رو نمیدم برای اینه که حوصله  ی دردسر ندارم

تا الان که زندگی کردم

از صدقه سریه پیشرفت هایی که داشتم

به خاطر برخورد باز اجتماعیم

همیشه حرف پشت سرم بوده و هست

و به امید خدا با رشد روز افزون من

این تلاش ها برای تخریب دختری با پیشینه ی خانوادگی ای مثل خانواده ی من

و بر اساس رفتار اجتماعی ای که من بی پروا هر جا و مکانی از خودم نشون میدم

ادامه خاهد داشت...

اگه جواب شما رو به صورت مستقیم نمیدم

اگه الان دارم مینویسم

دلیلش تنها و تنها و تنها اینه که نمیخام روزی جایی حرفی از این بابت برام دربیاد

که دختر سرهنگ حسین پور جواب پسر دوست پدرش رو مستقیمن داد و باهاش حرف زد

شما سنت از من خیلی بیشتره

پس باید بدونی که این شهر کثیف و کوچیک

با آدمهایی که ذهنشون کوچیک و کثیفه

واسه من که میخام پاک ادامه بدم پر از چاله چوله و تله ست

من نمیخام گند بزنم به یه سری روابط

نمیخام روم تو روی پدرم باز شه

در حالی که خودش بار ها و بارها میگه که با من راحت باش

اما یه چیزی وجود داره به نام حیای دخترانه

که اجازه نمیده به بابا بگم

پدر، کوه من، تکیه گاه من

لطفن با عمو مسعود صحبت کن و بگو به پسرش بگه دست از سر من و تنهاییم برداره

من انقدر هم از دست شما نمیتونم راحت باشم که توی زندگیه مجازیم سر بچرخونم؟؟

شما و علاقه ت هرچقدر هم که بزرگ و حقیقی باشه برای من قابل درک نیست

چون حتا با من کلامی حرف هم نزدی

چون حتا منو به رخ ندیدی

که بگی من عاشق چیه تو شدم دخترک؟؟

درک من از این علاقه های سنتی در حد درک یه بچه ی اول ابتدایی درمورد انتگراله

دست بکش برادر عزیز

از سر تنهاییه من

من حتا نمیدونم چه جوری دستت به آدرس وبلاگ من رسیده

حتا نمیدونم چه جوری و با چه جسارتی بهم پیام دادی

ولی میدونم که تا فردا آدرس این وبلاگ و محتویاتش عوض میشه

من متنفرم از شماهایی که حریم خصوصیه منو به سخره میگیرین

من متنفرم از وقتی که دلم میخاد داد بزنم و بگم هیچ کسی توی این دنیا برام با اهمیت تر از خودم نیست و نتونم این فریاد رو به زبون بیارم

من متنفرم از کسی که شاکی میشه از من و زندگیم

وقتی حتا یه سطر از اون رو هم نمیدونه




متاسفم که حرفایی زدم که نباید

و چیزهایی گفتم که نباید

پذیرا باشید صمیمانه ترین عذرخاهی هام رو بابت حرف های ناجورم.

من رک ترین دختری هستم که همیشه بهش تذکر دادن

که سر سبزت رو با زبون سرخت بر باد نده

ابایی ندارم و بی پروا میگم ، حرفایی که زدم از رو عصبانیته

ولی این عصبانیتی نیست که چشمامو ببنده و دهنمو باز کنه برای بد و بیراه گفتن

از این به بعد بیشتر از قبل مراقب رفتارتون و گفته هاتون باشید

من از این زندگیه مجازی ، به شما اجازه نمیدم منو به تمسخر بگیرید جناب


شما رو به خیر و ما رو به سلامت


موضوعات مرتبط: تند تند نوشت ، با حرص نوشت

پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ | 1:51 | نیمچه جونی Death Killer |
تصمیم میگیریم بریم بیرون

سوییچو برمیدارم میزنیم به دل خیابونا

ضبط : آهنگ رانندگی شاهین نجفی پلی میشه .

ولوم : ۵۳ .

ما : همخونی .

مکان : گلایل .

خالی نمیشیم اما خو حداقل خسته که میشیم

دور دور دور دور

آخرشم میریم پیش خسرو کثیف و ساندویچ میخوریم و برمیگردیم خونه

از یهویی بیرون رفتن و دور زدن خوشم میاد

وقتی میریم دور دور حرف نمیزنیم ، فقط فک میکنیم ، سکـــــــــــوت

من همینجوری خالی میشم

وقتی سحر منو میبینه و دستمو میگیره و بلندم میکنه و میگه آماده شو بریم دور بزنیم میزون شی

 

انگار این روزا نمیخاد بی تو تموم شه

سر نمیاد

چقد چشام فقط خابتو ببینه

لحظه هام بی تو

غم میگیره

چه خنده هایی که میمیره

آرزومه عشقم تو دلت بشینه

من همه دنیامو

همه ی روزامو

واسه تو میدم

تو امیدم هستی و میمونی

همه ی دردامو

تک تک حرفامو

بهتر از هرکس خود تو میفهمی و میدونی

انگار بهترین راه

تلقینه که زندگیم خوبه

شیرینه حتا وقتی واضحه که تو رو ندارم

بشمر چند دفعه گفتم تمومه

بازم این ترسی که تومه

نذاشت که دوریتو طاقت بیارم

میدونی این منم

که بی تو بودنم

آتیشم میزنه منو که انقد عاشقم

باور کن همین روزاست که از این

زندگی دل میکنم

دردمو به کی بگم

لحظه ها.شهاب رمضان

 

با این کلاس نرفتنا بایدم منتظر همچین معدلی واسه کلاس زبان میموندم

۸۲.۵ معدلی نیست که من باید میگرفتم.

نمره های کار کلاسیم فقط واسه غیبت ها و دیر رسیدنام کم شده بود

کلی شانس آوردم که نخونده میانترم رو بیشتر از بقیه شدم

که نخونده ۳ تا کوییز رو نمره کامل گرفتم

لکچرم ندادم که نمره م بره بالا.

از دست تو

 

کاندیدایی که من انتخابش کردم رای نیاورد اما خو تبریک به مستر روحانی

امیدوارم اون روزی نیاد که بگیم ۱۰۰ رحمت به مستر احمدی نژاد

مستر احمدی نژادم توی ۴ سال اول خوب کار کردن

اما ۴ سال بعدی دچار بازی ها و دعوا های سیاسی شدن

که نتونستن به خوبی کار کنن

امیدوارم این اتفاق ها دیگه تکرار نشه

مردم اصلن دارن زندگی نمیکنن

ما که دستمون به دهنمون میرسه میتونیم راحت نفس بکشیم و بازم غر بزنیم

اما اون بیچاره هایی که آه ندارن تا با ناله سودا کنن

خدا خودش کمکشون کنه

شنبه گلسار قیامت بود تا ۱۲ و خورده ای شب توی خیابونا بودیم

جیغ و دست و رقص و ترافیک همه جا

همه شاد بودن اما اینا همه بازیه

 

سحر چند روز پیش میگفت به نظرم خسته ت میکنه

گفتم نه و توی دلم گفتم امیدوارم اینجوری نشه

این ینی مطمئن نیستم

و پریشب خسته شدم

متوجه شدی بهت تیکه انداختم و انتظار نداشتی من بهت تیکه بندازم

حتا متوجه نشدی من گریه کردم تا وقتی که خودم گفتم

گریه نه حتا متوجه نشدی حالم خوب نیست

" حالت خوب نیست... مغرورم شدی ... باشه ... "

اینا ینی من انتظار بیخودی ازت داشتم

سعی کردم اون چیزی که تو میخای باشم

اما دیگه الان همه ی تلاشم اینه که اونی که واقعن هستم باشم.

چون تو اصلن تلاش نکردی به خاطر من کوتاه بیای

 

قبل نیمه شعبان میریم

کاغذ دیواری رو انتخاب کردم

بازم اونی نشد که میخاستم

اما همه گفتن مث این اتاق میشه که وقتی واردش میشیم زندگی میگیریم

سر این اتاق هر رنگ بادمجونی ای دیدم گفتم میخاستم اتاقمو این رنگی کنم

سر اون اتاقم حرف دارم واسه زدن

 

فقط واسه یادآوری مینویسم و یادداشت:

هنوزم میدونی وقتی از دستت ناراحتم چه جوری باهات حرف میزنم

واسه همین سعی نمیکنی جلو بیای؟؟

آره من تاابد همینجوری میموننم و با این تنهایی خوشم

فک میکنی دارم میمیرم

حق داری

چون فقط تویی که منو شناختی و فهمیدی همه حرفام از رو صداقته

 

شنبه تولد سحابه

نمیدونم چی واسش بگیرم کادو

 

راستی عمو محمودم شد عضو شورا

چی میخاد بشه این شهر؟

افتاده دست یه عده که نمیتونن کارای خودشونم انجام بدن

من با اینکه عمو محمود رو دوس دارم

هرکی رو دیدم گفتم بهش رای ندین من عمومو بهتر میشناسم

اما اون آدم معروفیه توی رشت و رای آورد

استاد رسولی رای آورد و از این خوشحالم

حاجی پورم که همش گند زد توی شهرداری ولی باز مردم بهش رای دادن

این مردم هیچ وقت درست نمیشن


موضوعات مرتبط: یادداشت ، خبر ، تند تند نوشت ، Lyrics
برچسب ها: یادداشت

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ | 15:9 | نیمچه جونی Death Killer |
این دو هفته خیلی با تئاتر و اجرا سرگرم بودم.

جزوه هام ناقص شدن

اجرای دانشگاه لاهیجان و دانشگاه گیلان رو رفتیم.

مونده اجرای پل تالشان و اجرای داخل شهر

احتمالن شنبه پل تالشانیم

 

کلاس زبان پابرجاست

با این امید که روزی حق تدریسشو بگیرم

من با زبان تفریح میکنم

 

این هفته، هفته ی آخر این ترمه

با انتگرال های ریاضی مشکل دارم.

چون حتا توی دبیرستانم نخوندمشون

واسه همین قراره یه اکیپ شر و شیطون بریم کلاس ریاضی

حدس زدن مکان  یادگیری کار بسی دشواری ست

و اکیپی که توش من و محدثه و آل پاچینو باشیم معلومه که چی میشه

 

امشب دارم میرم انزلی

 

دلم یک فیلم بلند می خواهد

یک واقعیت عاشقانه پر از سکانس های با تو بودن و یک دکمه ی تکرار


موضوعات مرتبط: یهویی نوشت ، یادداشت ، تند تند نوشت
برچسب ها: یادداشت پر مشغله

دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ | 20:25 | نیمچه جونی Death Killer |
- کجا خوش میگذرونی؟

= هیچ جا

- دوس نداری وقتتو با من بگذرونی؟

= دوس نداری بیای عیادتم؟

- خدا بد نده.چرا؟

= اومدم کبسولی بترکونم خودم ترکیدم  توی دستم ترکید.

 

بعله... اینگونه بود که نوشتم.

اومدم کبسولی بترکونم فیتیله ش کوچیک بود و شعله ی من بزرگ کبسولی ترکید

دو روز بعد از چهارشنبه سوری ترکیدم

چققققد چهارشنبه سوری خوش گذشت تو پارتی

 

الان دستم توی آتله

زیر چشمم ترکیده

گوش راستم سوت میکشه و نسبت شنواییش به گوش چپم ۲ به ۱۰ هه.

 خخخخ


موضوعات مرتبط: خبر ، تند تند نوشت
برچسب ها: تند تند نوشت من

شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۲ | 21:23 | نیمچه جونی Death Killer |