عزیزم
عصری ما رو خابوندی و حالا نیمه شبه و خاب رفیق چشمهام نیست
دلم میخاد بخابم
بلکه مثل شبهای گذشته به خابم سفر کنی و ببینمت
امشب بارون میباره چتر یادت نره
عزیزم
این مرحله رو هم پشت سر گذاشتم
میدونی که همیشه از پس همه چیز برمیام
ولی اول باید کمی براش غصه بخورم
البته چیزی هم وجود داره که همواره با منه
باهاش زندگی میکنم
در کنارش هستم
و نمیخاهم یا نمیذارم که از پسش بربیام
و اون هم دلتنگی برای توست
دست شستن از این حجم عظیم دلتنگی
برام هراس انگیزه
دوست دارم در دلتنگی برات، فرو برم
عزیزم
تعریف زندگی با تو برای من چه بوده؟
زندگی نازیسته ام کنار تو چه شکلی بوده؟
شوربختانه مجال اتفاق نبود
میدونم کمی با دلخوری نگاهم میکنی و یعنی
مجال بود اگر مجال میدادم
حق با توست
اگر انتخاب بود
انتخاب کردم
نرسیدن قشنگترین انتخاب در این اتفاق بود
رسیدن همه چیز را کهنه و نمور میکرد
و امیدوارم روزی نم رسیدن را هم حتا برای ساعاتی بچشیم
.: Weblog Themes By Pichak :.