یه دفتر جدید برداشتم براش
و شروع کردم به نوشتن.
اول گفتم فقط هروقت که دچارش شدم، مینویسم
و من هر روز دچارشم..
ازش به خاب پناه میبرم
و در رویا رها میشم..
خوشحالم در رویاهام اجازه زندگی دارم
به اون شکلی که دوست دارم
بدون نیاز به ملاحظات و چارچوب
بدون اینکه به کسی آسیب بزنم..
ته نوشته های این دفتر رو با خیرالنساء امضا میکنم
چون خیرالنساءه که داره مینویسه
گاهی هم .. شاید ... نگار
این دفتر رو چاپ میکنم :)
جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ | 1:34 | نیمچه جونی Death Killer |
.: Weblog Themes By Pichak :.